خیلی به برنامه هایش اهمیت می داد؛ منظم و بود و با پشتکار؛ خیلی دوستش داشتم؛ مثل برادر بودیم؛ با اخلاق؛ با مرام؛ خدایی. اما در سفر به سوی یار هشتم، راهی دیار یار شد. خدایش بیامرزاد. غریب شدم! فَقدُ الأَحِبَّةِ غُربَةٌ کتابخانه 1 کتابخانه 2 تصویر_1 تصویر_2 تصویر_3 تصویر_4 تصویر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجمن جوانان روستای خلف انارفلزی بهزاد تعمیرات کامپیوتر رازهای موفقیت زندگی فروشگاه دانلودی اطلاعات جامع و تخصصی موبایل های هوشمند سراي بي دل شیمی پیام نور